سُقُلمه

همون نشگون خودمون!

سُقُلمه

همون نشگون خودمون!

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
نویسندگان

۴ مطلب با موضوع «مُحرم هاو مَحرم ها» ثبت شده است

  • ۳
  • ۰

قرار نبود به عملیات برود!
نه سن و سالی، نه قد و قامتی و نه هیکلی! انتظاری هم نمیشد داشت از یک بچه 11ساله!
کسی اسمش را نمیدانست. یعنی خودش نگفته بود که مبادا او را به پشت جبهه منتقل کنند.
شب عملیات رسم بود هر دفعه روضه یکی از شهدای کربلا را می خواندند تا بچه های گردان حسابی عاشورایی بشند!
آنشب قرعه به نام حضرت قاسم خورده بود! بچه ها فقط به او نگاه میکردند و زار زار گریه می کردند!
روضه از این مجسم تر نمیشد!
شب، عملیات شروع شد!
بعد عملیات وقتی بچه های فرماندهی مشغول گرفتن آمار شدند یکی از کسانی که در سرشماری نبود اون بود.
تمام بچه ها برای پیدا کردنش بسیج شدند، بعد چند مدتی صدای فریاد یکی از بچه ها بلند شد که: بیاین! اینجاست!
وقتی بهش رسیدند آروم خوابیده بود، گلوله مستقیم به گلوش خورده بود، چیزی از پاهای کوچیکش باقی نمونده بود، شنی های تانک از روشون رد شده بود!
وقتی بچه ها پیراهنش رو باز کردند تا پلاکش رو در بیارند و آماده انتقال به عقبش بکنند،دیدند روی زیر پیرهن تنش با ماژیک و خط بچه گانش نوشته بود:
نام:قاسم!
می خواستم ببینم چه چیزی هست که از عسل شیرین تر است!

پیوست:منبع اصلی نامعلوم!

  • ۴
  • ۰

این بار باتیر سه شعبه نیامده

دستش پر است از حیله های مختلف

گویی تیرش هزاران هزار شعبه دارد

شعبه ای در عربستان

شعبه ای در ترکیه

شعبه ای در...

امروز فقط نوزادکربلا هدف تیر نیست..

نوزادفلسطینی

نوزادیمنی

نوزادعراقی

نوزادافغان

نوزاد..

به راستی چرا کسی حرمله زمان را نمیبیند؟!

  • ۲
  • ۰

گفت محرم شده

پیراهن مشکی به تن کنید..

گفتم من همیشه چادرمشکی به سر دارم..

شاید رازاین چادرم همینجاست..

فریادمیکشدکه همیشه ، همه جا عاشوراست..

آری این علم مادر توست که بر گناه سپرشده..

  • ۲
  • ۰

بهت زده ام..

محُرم آمد

شب اول

روضه هابرپاشد

من بهت زده ازاینکه حتی میهمان سفره ات نشدم..

یادش بخیر روزی افتخارم این بود

خادم این حرمم..

اما دریغا نفمیدم که لطف او بودست

آری مُحرم آمده..

ولی انگار من هنوز مَحرم نشدم...