محُرم آمد
شب اول
روضه هابرپاشد
من بهت زده ازاینکه حتی میهمان سفره ات نشدم..
یادش بخیر روزی افتخارم این بود
خادم این حرمم..
اما دریغا نفمیدم که لطف او بودست
آری مُحرم آمده..
ولی انگار من هنوز مَحرم نشدم...